ظهور کاراته کیوکوشین
شاید به جرات بتوان گفت که ظهور کاراته کیوکوشین موجب تولدی دیگر برای کاراته بود . کاراته ای که در فیلمهای بروس لی به شدید ترین حالت مورد حمله و خرد شدن قرار گرفته بود .
به هر حال با تولد کاراته کیوکوشین ،در پیکر نیمه جان کاراته که از او بجز تظاهری در باشگاه ها چیزی نمانده بود روحی تازه دمیده شد وتوانست دربرابر مدعیانی که کاراته را خار و خفیف میشمردند (مثلاً بروس لی) قد علم کند و آنها را به مبارزه بطلبد .
طرز فکر جدیدی که کاراته جنگی را بنا نهاد از درون یک انسان متفکر و با جرات بیرون آمد . او جنگاوری را با ادب و تواضع درآمیخت و کاراته را از حصار باشگاه ها بیرون کشید.
این ابر مرد بزرگ و افسانه ای کسی نبود جز سوسای ماساتاتسو اویاما بنیانگذار کیوکوشین کاراته
ماسوتاتسواویاما استاد کاراته ژاپن و مؤسس سبک کیوکوشینکای کاراته در سال 1923 در یکی ازدهکدههای کره جنوبی بدنیا آمد.
اویاما چهارمین فرزند پسر یک کشاورز پولدار بود. پدرش مردی قوی هیکل بود که 183 سانتیمتر قد داشت برادرهای بزرگ اویاما همگی قوی هیکل بودند و در جودو و بوکس و فوتبال تبحر داشتند. اویاما ازسن 9 سالگی به تمرینات بوکس چینی (کمپو) پرداخت و بعد توسط دوست خانوادگیش استاد(یی) سیستم (چاکوریکی) یکی از سبکهای کونگ فو را که در شمال چین موسوم است فرا گرفت. در سال 1938 م به پان مهاجرت کرد و به فراگیری بوکس و جودو مشغول شد و سرانجام موفق به دریافت دان 4 جودو شد.
اویاما با توجه به اینکه در جودو تبحر پیدا کرد و یکی از استادان جودو به حساب میآمد ولی این کیفیت را برای خود قابل قبول نمیدانست و سرانجام به کاراته روی آورد . دوجوی (باشگاه تمرین) فوناکوشی (پدر کاراته مدرن جهان) اولین دوجوی او بود و او به مدت سه سال هرروز دو ساعت زیر نظر استاد گیچین فوناگوشی تعلیم میدید.
سرانجام در سال 1946 با اخذ دان 4 مقام قهرمانی ژاپن را بدست آورد.
عبور از مرزهای محدودیت انسانی
اویاما در طول زندگی همواره بدنبال جنبههای مطلق بود که هم به زندگی انسان تکامل ببخشید و هم نیروی جسمانی را تقویت کند بر این اساس نظریهای پایه گذاری کرد که در آن انسان از طریق برخی از تمرینات میتواند هر نوع مرز و محدودیتی را درنوردد و میتواند با تلاشهای مستمر و بیشائبه این مرزها را کشف کرده و به اسرار آن پی ببرد.
یکی از سؤالات مهمی که ذهن اویاما را سالها به خود مشغول کرده بود مقایسه انسان و حیوان در مبارزه بود او میخواست دریابد آیا انسان با تمرینات مستمر و فراوان قادر است بر یک حیوان پیروز شود. بر این اساس او تصمیم گرفت جامعه را ترک کند و به زندگی پر ریاضت و در انزوا در بالای کوه (کیوسومی) بپردازد. در این اثناء برخی از دوستانش سعی میکردند که او را از رفت به کوه و صرف این همه انرژی برای انجام تمرینات دفاع شخصی و کاراته منصرف کنند، چون آنها معتقد بودند که پس از همه تمرینات بدنی، انسان حتی نمیتواند در برابر یک گلوله مقاومت کند و این کار او را بیهوده میپنداشتند. اما عدهای دیگر از دوستانش نیز عقیده داشتند که در میان این همه جمعیت ژاپن باید حداقل به یک نفر اجازه داده شود که احمقانه رفتار کند.
اویاما خود میگوید من با وجود سرزنشها و تحقیرهای زیاد دوستان و اطرافیانم با مجموعهای از کتابهای میاتوموساشی (درباره بیوگرافی نیمه افسانهای استادان قدیمی شمشیرزنی) و نوشتههای (ای جی یوشی کارا) و شمشیرها، نیزهها و ظروف به کوهستان رفتم و بعد از دو سال تمرین و تلاش قدرت فوقالعادهای بدست آوردم.
در ادامه گوشهای از بعضی تجربیات و تمریناتش را بازگو میکنیم :
در کوهستان، روز من از ساعت 4 صبح شروع میشد و از خواب برمیخواستم و به سوی برکه آب نزدیک کلبهام میدویدم و پس از شنا و شستشوی خودم در آب دوباره به سمت کلبهام میدویدم و شروع به نرمش و تمرینات بدنی میکردم و بعد از ظهرها هم تمرینات تخصصی کاراته را انجام میدادم یکی از این تمرینات، این بود که ، ضربات سیکن (مشت) شوتو (لبه دست) نوکیته (نوک انگشت) و ضربات پا را بر روی درختان انجام میدادم تا جایی که بعد از دو سال تمام درختان اطراف کلبهام خشک شده بودند.
غلبه بر نفس و میل بازگشتن
من حتی یک روز را هم بدون تمرینات طاقتفرسا به سر نمیبردم هنگام غروب در مقابل دیوار کلبهام مینشستم و به دایرهای که روی آن کشیده بودم، خیره میشدم بدین ترتیب من به تمرکز حواس دست پیدا کردم و به کمک آن افکار مزاحم را از خود دور میکردم.
بعد از کمی اقامت در کوهستان، نیمه شبها با شنیدن زوزه روباهها احساس غم و تنهائی میکردم من هنوز جوان بودم و مجبور بودم راهی برای جلوگیری از تمایل بازگشتم به جامعه انسانی پیدا کنم. در یک لحظه فکری به نظرم رسید و یکی از ابروهایم را تراشیدم و هنگامی که خود را در آب نگاه کردم چهره یک هیولای زشت را دیدم که به من خیره مینگریست.
در نتیجه با چنین قیافهای، حتی اگر هم خیلی مایل بودم، برگشتن به میان مردم ممکن نبود. سه ماه گذشت تا ابرویم به اندازه طبیعی رشد کرد بنابراین هر سه ماه به سه ماه ابرویم را میتراشیدم تا در کوهستان باقی بمانم.
پرش از روی گیاه کتان
من در جائی خوانده بودم که استادان قدیمی هنرهای مرموز رزمی، قدرت پرش خود را به وسیله پریدن در طول روز از روی گیاه کتان در حال رشد افزایش میدادند من هم تصمیم گرفتم همین عمل را انجام دهم (کتان گیاهی است که سریع رشد میکند) پس تعدادی کتان در گوشه زمینی که در آن بعضی از سبزیجات مورد احتیاجم را پرورش میدادم کاشتم و روزی سیصد مرتبه از روی آن میپریدم.
در کاراته بر خلاف پرش طول و یا ارتفاع که به شخص اجازه دورخیز میدهد این اجازه به شخص داده نمیشود و باید از همان جائی که شخص ایستاده است بطور ثابت و بدون دورخیز مستقیما به بالا بپرد. لازم است توضیح دهم که یک گیاه کتان که کاملا رشد یافته باشد، در حدود 213 سانتیمتر بلندی دارد و پریدن از روی چنین ارتفاعی، آن هم بطور ثابت و بدون دورخیز غیر ممکن است اما سعی و تلاش بسیار من باعث شد که قدرت پرشم پیشرفت قابل ملاحظهای پیدا کند.
تلاش من این بود که روشی پیدا کنم تا با یک ضربه گاو نر را بکشم
اویاما به عنوان مرد گاوکش شهره عام و خاص است. او با از پای در آوردن گاوهای نر با دست خالی مبدل به یک افسانه زنده شده است.
در ادامه، گزارشی از چگونگی ابداع این عمل را بازگو میکنیم (اویاما):
اولین بار که من با یک گاو نر جنگیدم سال 1950 بود، من با موهای ژولیده و لباسهای مندرس از کوهستان (کیوسومی) پایین آمده و برای مهار انرژی زیادی که داشتم با موقعیت سختی روبهرو بودم در طول راه با مشت به تیرهای چوبی تلگراف ضربه میزدم و جای مشتهایم بر روی آنها باقی میماند سرانجام برای امتحان قدرت و روشم بر روی حیوانات به کشتارگاه محلی شهرک (تاتهیاما) رفتم وقتی نظرم را با کارگر کشتارگاه در میان گذاشتم او شوکه شد، ولی مرا به داخل کشتارگاه برد و یک گاو نر عظیمالجثه را به من نشان داد. در کشتارگاههای ژاپن، روش معمول این بود که ضربهای با چکش سنگین میان دو چشم گاو وارد میکردند و بعد که حیوان از پای در میآمد سرش را میبریدند.
من نتیجهگیری کردم، اگر یک چکش بتواند گاو را بکشد من هم در کوهستان با مشتهایم سنگهای بزرگ را شکسته بودم پس میتوانم این کار را انجام دهم.
برای این کار تمام قدرتم را در مشت راستم جمع کردم و با مشت (سیکن) ضربهای به پیشانی گاو نر عظیمالجثه زدم، دقیقا همانطوری که با چکش میزدند خون از سوراخهای دماغ و دهان گاو جاری شد اما حیوان از پای در نیامد و شروع کرد به بالا و پایین پریدن، برای مهار آن عده زیادی جمع شدند و گاو را زمین زدند و سرش را بریدند بعد پوست گاو را کندند و مشاهده کردیم که شکافی در جمجمه بوجود آمده است و من فهمیدم که مرگ گاوها به خاطر شکاف جمجمه نیست بلکه علت مرگ در اثر ضربه چکش، چیز دیگری است.
از آن روز به بعد کار من این بود هر روز به کشتارگاه بروم. من در جستجوی روشی بودم تا بتوانم تنها با یک ضربه گاو نر را بکشم بهر حال این روش را پیدا کردم و فهمیدم که نقطه حساس و آسیب پذیر گاو نسبت به سایر مناطق، پشت گوشهایش است و ضربه زدن به این نقطه هم به علت سختی استخوان کار آسانی نیست.
چکشی که برای کشتن گاو استفاده میشود یک لبه تیز دارد که این لبه، ضربه را دقیقا از زیر مغز منتقل میکند و سرانجام این کشف من، مرا قادر به کشتن گاوهای نر بسیاری کرد هر چند که مورد اعتراض انجمنهای محلی حمایت از حیوانات قرار گرفتم و نامههای شکایت آمیز فراوانی دریافت کردم ولی سرانجام توانستم به حدی برسم که فقط با یک ضربه به پشت گوش گاو را بکشم.
نمایش قدرت و فن در سبکی جدید
اویاما در سال 1925 میلادی بنا به دعوت دوست قدیمیاش "کوکی چی راندو" دان 6 جودو به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و سبک جدیدش را در 36 ایالات این کشور به معرض نمایش گذاشت. در سفر 10 ماههاش 270 بار در مسابقات نمایشی شرکت کرد و سه مبارزه رسمی با استادان کاراته بوکس و کشتی کج انجام داد. او در مقابل دوربین تلویزیون گاو نر عظیمالجثه را به زانو در آورد و بعد از شکستن دو شاخش با ضربه (شوتو) لبه دست و فنون قدرتی جودو گردن گاو نر را با چرخاندن سریع شکست و این نمایش باعث شد تا آمریکاییها علاقه شدیدی به کاراته اویاما پیدا کنند چون اویاما اولین کسی بود که کاراته جنگی را به معرض نمایش قرار داده بود و مردم آمریکا قبل از آن از استادان کاراته به غیر از حرکات نمایشی و کاتا و یک مبارزه کلاسیک چیز دیگری ندیده بودند به همین جهت اویاما زبانزد مردم عام و خاص آن دوران شد . در این اثناء قهرمان تای بوکس تایلند معروف به "کبری سیاه" در آمریکا حضور داشت و به علت تعریف و توصیف مردم از قدرت و شگردهای اویاما سخت ناراحت و آشفته بود و دست به تبلیغ سوء زده بود که چون گاو از فنون رزمی برخوردار نیست، اویاما توانسته بر او غلبه کند.
هر چند که مردم خود او را به مبارزه با گاو تشویق میکردند که اگر تو هم میتوانی و صاحب ادعا هستی این گوی و این میدان، ولی او از مبارزه با گاو طفره رفت و سرانجام خود اویاما را به مبارزه فرا خواند و اویاما هم با کمال میل در جمع تماشاگران حاضر شده و ظرف دو دقیقه او را ناک اوت کرد و فک او را در هم شکست.
اویاما هرگز از کوشش سخت خودش در راه انتشار "کیوکوشین کاراته" و روح (بودو) یعنی روح جنگی دست بر نداشت.
اویاما تنها به مبارزه و خشونت اکتفاء نکرده بلکه در جستجوی حقیقت و نهایت کاراته، در تمام زمینهها از جمله، احترام و نظم و انضباط در حد اعلاء بوده، همچنانکه خشونت به موقع در وقت مبارزه نهایت خود را نشان میدهد.
در خاتمه مبارزه دو حریف با خلوص نیت و احترام و تواضع از کار یکدیگر از هم جدا شده و این عمل بعد از مبارزه یک کیوکوشین کای تماشاگران را به وجد میآورد که چطور دو انسانی که در مدت تعیین شده مبارزه به قصد کشت رو در روی هم به یکدیگر ضربات سنگین و بدون کنترل وارد کرده تا در خاتمه یکی مغلوب شده و مبارزه را واگذار کند، این چنین با احترام و صمیمیت جدا میشوند و این مهم زمانی نمایان میشود که فرد در سایه تعالیم سبک کیوکوشین باشد و بس.
به سبب این عوامل و قوانین است که اویاما نام کیوکوشین که در اصل به معنای نهایت حقیقت است بر این سبک قرار داده است. تا به جهانیان قدرت و عظمت این سبک را نشان دهد که در اوج قدرت، متواضع و فروتن میباید بود.
کاراته همیشه مانند پل صلح است که افراد را به هم پیوند میدهد و به زندگی بسیاری از افراد پیر و جوان معنا و مفهوم میبخشد.
اویاما از 33 سال پیش به اینطرف بیش از 10 میلیون نفر از مردم جهان را تحت پوشش کیوکوشین کاراته درآورده است.
این به راستی یک کار بزرگ و برجسته است که عده زیادی از مردم جهان با نژادها و ملیتهای مختلف هم دارای یک وجه اشتراک هستند که تنها با یک کلمه نشان داده میشود (اوس).